فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک

شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد

با ما تماس بگیرید
  • آدرس:فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک
  • تلفن:
  • فاکس:
  • ایمیل: info@shivaDoc.com
  • کتاب رمان گلهای مریم

    کتاب رمان گلهای مریم نوشته‌ی حمیرا خالدی، ماجرای رژان دختر مغرور و لجبازی است که مجبور می‌شود به پسری کمک کند تا کارش را یاد بگیرد. ولی پسر کمی یعنی یک مقدار بیشتر از کمی، دست و پا چلفتی است. به همین دلیل، اتفاقات بامزه و جالبی برای رژان می‌افتد.


  • داستان کوتاه خونریزی مغزی

    داستان کوتاه خونریزی مغزی داستان درمورد دخترکی است که ادعا ‌می‌کند همسر و فرزندش را از او گرفته‌اند، اما رازی در زندگی دخترک نهفته است! آیا حرف‌هایش درست است یا غلط؟ هیچ‌کس ‌نمی‌داند ولی نه، یک نفر ‌می‌داند، یک نفر که دخترک با تمام تلاشش ‌می‌خواهد او اعتراف کند، ولی جواب اصلی اینجاست! آیا موفق ‌می‌شود؟


  • کتاب رمان پرواز برای رهایی

    کتاب رمان پرواز برای رهایی اثر فاطمه جلالوند، داستان دختری را روایت می‌کند که از تاریکی و اجبار‌های زندگی‌اش گریزان است؛ اما این باید‌ها و نباید‌ها هستند که مسیر زندگی‌اش را مشخص می‌کنند. دختر این قصه به دنبال خوشبختی و رهایی می‌گردد؛ ولی شاهد قتلی بی‌رحمانه می‌شود که گمان می‌کند هیچ چیز بدتری از این وجود ندارد.


  • کتاب رمان این مرد ویران است

    کتاب رمان این مرد ویران است الیسیما سپهری؛نوجوانی که نفرتش از سر بی مهری هاست و در پس این نفرت،از درونش انتقام فوران می‌کند. او دنبال یک راه حل است؛شاید یک ورد که بتواند در عرض سه روز سام را نیست و نابود کند.فقط سه روز؛سه روز لعنتی…


  • کتاب رمان عشق به سبک من

    کتاب رمان عشق به سبک من نوشته فاطمه علیدوستی داستان جناب سروانی مغرور و ستوانی کنجکاو است که در ماموریت کاری اتفاق‌های جالبی برایشان رقم خواهد خورد.


  • کتاب رمان سرقتی از جنس عشق

    کتاب رمان سرقتی از جنس عشق راشا در اتاقو باز کرد و وارد شد. سامان اما کنار در ایستاد تا من اول وارد شم. جای تعجب داره. همنشینش راشا باشه و اینطور جنتلمنانه برخورد کنه؟! جز عجایب هفت گانهس! بعد از من داخل شد و درو پشت سرش بست. کنار راشا روی مبلهای راحتی اتاقش نشست و رو به من که هنوز ایستاده بودم، گفت:


  • کتاب رمان شکاف

    کتاب رمان شکاف این روز ها هم خوشحالم هم غمگین..! نمیفهمم.خودم هم حالم را نمیفهمم…گاهی قند در دلم آب میشود و روحم به آسمان پر میکشد.. گاهی دلم تنها یک اتاق میخواهد تاریک و سوت و کور !!!!که بنشینم گوشه و کنارش و ثانیه به ثانیه ام را هم آغوش غم شوم نمیدانم


  • کتاب رمان سرنوشتی که خدا ننوشت

    کتاب رمان سرنوشتی که خدا ننوشت به قلم سحر پورمحمدی، اثری اجتماعی است که شما در آن عشق به معشوق واقعی را تجربه خواهید کرد.


  • کتاب رمان کوچ

    کتاب رمان کوچ داستان کتاب رمان کوچ نوشته مهسا زهیری درباره‌ی پسری است که تصور می‌کند حقش از زندگی بیشتر از چیزی است که نصیبش شده است، مردی که در سایه زندگی کرده و یک قدم از بقیه عقب‌‌تر است…


  • کتاب رمان آغوش غریب

    کتاب رمان آغوش غریب اثر فاطمه زهرا سعیدی، داستان دختری است که به دلیل انتقام اشتباه، نقص عضو می‌شود و این حادثه زندگی‌اش را دگرگون می‌کند. اطرافیان او خیلی مواظب‌اش هستند و به او محبت می‌کنند؛ اما او این محبت‌ها را ترحم می‌داند و تصمیم می‌گیرد زندگی‌اش را عوض کند. در این بین کسانی وارد زندگی‌اش می‌شوند که…


  • کتاب رمان عصر یخبندان

    کتاب رمان عصر یخبندان نیل دانشجوی رشته ادبیات است و در حال نوشتن رمانی به نام عصر یخبندان و در حمایت از قربانیان اسید پاشی. او که تا کنون زندگی روزمره‌ای همراه با مادرش داشته؛ با ازدواج دوباره ی مادرش وارد ماجراهایی می‌شود که خودش به تنهایی نمی‌تواند از پس آن‌ها بربیاید‌.


  • کتاب رمان بازگشت به خوشبختی

    کتاب رمان بازگشت به خوشبختی به قلم فهیمه رحیمی داستان زندگی پسری شهرستانی به نام بهرام را روایت می‌کند که برای ادامه‌ی تحصیل به تهران‌ می‌آید و خانه‌ی دوستش را اجاه می‌کند و پس از مدتی عاشق خواهر دوستش می‌شود اما....


  • کتاب غریبه

    کتاب غریبه اثر وحید فخرائی، داستان زندگی شخصی به نام آزاد است که برای رهایی از مشکلات زندگی، درد و دل‌هایش را با خدا در یک دفتر می‌نویسد و همین امر سبب می‌شود که به هدف‌های بزرگی فکر کند و در جهت رسیدن به آن‌ها تلاش کند.


  • کتاب رمان نجات از منجلاب

    کتاب رمان نجات از منجلاب همیشه در اعماق تاریکیها نوری سراسر تارو پود غم آلود بدن ما را روشن می کند. آن نور خداییست . اوکسی است که در تنگنا رهایت نمی کند،رازت را بر ملا نمی کندو گناههایت را به رویت نمی آورد. تو هر بار توبه کنی با آغوش بازمی پذیردت. در این غریب آباد که حاکمانش در زندگی من پست تینت وسیاه دل بودندچاره ای جز گریستن و چنگ زدن به دامان پاک الله نداشتم.


  • کتاب جویندگان-مجموعه داستان کوتاه- نوشته حمید جعفری

    کتاب جویندگان-مجموعه داستان کوتاه- نوشته حمید جعفری سومین اثر ادبی حمید جعفری بعد از کتاب قادر متعال و کتاب اتوبوس قرمز است. این اثر شامل 12 داستان به نام های: از تصور تا واقعیت، جویندگان، حس غریب، هذیان، مهربانی نامیرا، غرور، بارانی، گریپ فروت، چشم زخم، مغالطه، بُعد تاریکی و بوی آشنایی.


  • کتاب رمان خاتمه بهار

    کتاب رمان خاتمه بهار این داستان روایتگر زندگی پسری مزدیسنایست* که به دلیل مشکلات روحی که در سن بیست سالگی به‌ خاطر مرگ مرموز خواهرش برایش به وجود آمده، به مدت شش سال به سرزمین مادری‌اش، روسیه می‌رود. داستان از جایی شروع می‌شود که آراه به ایران باز می‌گردد و زندگی جدیدی را شروع می‌کند. در این میان، عاشق دختری مسلمان می‌شود و این‌که او خبر ندارد که این دختر، همان طعمه پدرش برای یک بازی سراسر خطر و ریسک است!


  • کتاب قحطی عشق

    کتاب قحطی عشق نوشته‌ی مهدی رادمهر، دربردارنده‌ی مجموعه‌ای از جملات ادبی، فلسفی، اجتماعی، روانشناسی و غیره است. این اثر راهی برای شناخت معشوق دروغین و رهایی از قحطی عشق در جامعه‌ی مدرن، گذرگاهی برای مصون ماندن از ورشکستگی فکری و تجارت در عشق و جاده‌ای برای دستیابی به نیمه‌ی گمشده در اختیار شما می‌گذرد.


  • کتاب رمان سال های بدون من

    کتاب رمان سال های بدون من ریسه‌های احساس و حماسه درهم تنیده‌اند تا ماجرایی شگفت را روایت کنند.


  • کتاب رمان نفوذ دو ناشناس

    کتاب رمان نفوذ دو ناشناس سوار ماشین شدم قصد داشتم واسه ناهار کباب بگیرم برم خونه مادرجون….. جلوی رستوران نگهداشتم وارد رستوران شدم سفارش دوتا کباب برگ دادم بود…… ١١ یه ربع منتظر موندم تا اماده شد نگاهی به ساعت مچی روی دستم کردم ساعت خب تا میام برسم اونجا یه ربعیم توراهم……


  • رمان نیم دیگر من

    رمان نیم دیگر من از خانوم جون خداحافظی کردم.امروز هم نتوانستم زودتر از خانه بیرون بیایم.از خانه ی خانوم جون تا دفتر آرین فاصله ی زیادی نبود. وارد ساختمان آجرنمای قدیمی شدم.با دیدن دوباره ی آسانسور که خراب بود، حتی فکر بالا رفتن از سه طبقه، آن هم با داشتن پله های بلند پاهایم را به درد آورد.بالاجبار از پله ها بالا رفتم و تپش قلبم با نشستن بر روی صندلیِ چرم زرد رنگ آرام گرفت.