فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک

شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد

با ما تماس بگیرید
  • آدرس:فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک
  • تلفن:
  • فاکس:
  • ایمیل: info@shivaDoc.com
کتاب رمان گلهای مریم


کتاب رمان گلهای مریم نوشته‌ی حمیرا خالدی، ماجرای رژان دختر مغرور و لجبازی است که مجبور می‌شود به پسری کمک کند تا کارش را یاد بگیرد. ولی پسر کمی یعنی یک مقدار بیشتر از کمی، دست و پا چلفتی است. به همین دلیل، اتفاقات بامزه و جالبی برای رژان می‌افتد.
0 محبوبیت با متوسط امتیاز 0


کتاب رمان گلهای مریم

نویسنده
مترجم
حجم
فرمت
تعداد صفحات
جلد
خوانایی
زبان

کتاب رمان گلهای مریم

کتاب رمان گل های مریم نوشته ی حمیرا خالدی، ماجرای رژان دختر مغرور و لجبازی است که مجبور می شود به پسری کمک کند تا کارش را یاد بگیرد. ولی پسر کمی یعنی یک مقدار بیشتر از کمی، دست و پا چلفتی است. به همین دلیل، اتفاقات بامزه و جالبی برای رژان می افتد.

در بخشی از کتاب رمان گل های مریم می خوانیم:

در ویلای بزرگ به آرومی به صورت اتوماتیک باز شد. با ذوق پا تند کردم و وارد باغ شدم. با اشتیاق تمام باغ رو از نظر گذروندم. همه جای باغ سرسبز و پر بود از درخت و البته انواع گل های زیبا. محو اون باغ بزرگ و زیبا شده بودم و آروم آروم جلو می رفتم. توی عمرم همچین چیزی رو از نزدیک ندیده بودم. همش توی فیلما این همه قشنگی و زیبایی یک باغ رو دیده بودم ولی اینجا محشر بود.

نفس عمیقی کشیدم. حتی هوای اینجا فرق داشت تمیز و عالی. چشمم افتاد به پسری که توی یکی از آلاچیق های باغ نشسته بود و داشت کتاب می خوند، ذوقم رو پنهون کردم و لباسمو مرتب کردم و توی جلد مغرور خشک خودم فرو رفتم و به سمت پسر راه افتادم. پسر که صدای پام رو شنید از جاش بلند شد و به سمتم اومد: سلام خوش اومدین ببخشید شما؟ لبخند کم رنگی زدم.

- سلام من رژان پورمند هستم. قرار بود که در هفته سه یا چهار بار به باغ و گل خونتون سر بزنم.
پسر تک خنده ای کرد و گفت: بله خوش اومدین ببخشید من بار اول شما رو می بینم. برای همین نشناختمتون من سینا رحیمی هستم. بفرمایید همراهم بیایید تا باغ و گل خونه رو نشونتون بدم.
همراه سینا به سمت راست باغ راه افتادیم به اتاق شیشه ای و طویل و بزرگی رسیدیم.
پسر در اتاق رو باز کرد و گفت : بفرمایید.
وارد اتاقک شدم. دهنم از اون همه ظرافت و زیبایی باز موند. گل خونه به طرز فوق العاده زیبایی دور تا دورش گل بود و وسط اتاق هم چند ردیف بوته خیار و گوجه فرنگی داشت. ذوق زده و هیجان زده داشتم به گل خونه نگاه می کردم که نگاهم افتاد به پسر که داشت با لبخند نگاهم می کرد. اخمی کردم و نگاهمو ازش گرفتم.



محصولات مرتبط