کتاب اسارت عشق، داستان دختران ایرانی را روایت میکند که متاسفانه شرایط جامعه باعث شده آزادی خود را از دست بدهند و به همین خطر هرگز طعم خوشبختی را نچشند.
کتاب اسارت عشق، داستان دختران ایرانی را روایت میکند که متاسفانه شرایط جامعه باعث شده آزادی خود را از دست بدهند و به همین خطر هرگز طعم خوشبختی را نچشند.
قسمتی از داستان
آپارتمان سرهنگ در طبقه سوم شماره 14 خیابان جانباز واقع شده است. خیابانی مشجر به درختان نارنج و بید لرزان که سکنه آرام و کم جنب و جوشی دارد. سرهنگ در این محله ساکت و خلوت، در آرامش کامل دوران بازنشستگی خود را می گذراند.
همسر سرهنگ سال ها پیش فوت کرده و تنها دخترش نیز در خارج از کشور زندگی می کند. دخترش پس از اتمام دوران دانشگاه تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود و سرهنگ نیز از خودگذشتگی نشان داد و اجازه داد که او را ترک کند. حالا یکی از سرگرمی های زندگی یکنواخت سرهنگ، تماس هایش با دخترش است که به طور مرتب هر هفته در روزهای یکشنبه و چهارشنبه راس ساعت 7 بعد از ظهر برقرار می شود