فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک

شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد

با ما تماس بگیرید
  • آدرس:فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک
  • تلفن:
  • فاکس:
  • ایمیل: info@shivaDoc.com
کتاب رمان بازیگر


کتاب رمان بازیگر داستان زندگی تپش، یک بازیگر تئاتر که عاشق آریو سوپراستار سینماست، او طبق یک نقشه بالاخره به آریو نزدیک میشود، این در حالی است که متوجه میشود عمویش سپهر …
0 محبوبیت با متوسط امتیاز 0


کتاب رمان بازیگر

نویسنده
مترجم
حجم
فرمت
تعداد صفحات
جلد
خوانایی
زبان

کتاب رمان بازیگر

کتاب رمان بازیگر داستان زندگی تپش، یک بازیگر تئاتر که عاشق آریو سوپراستار سینماست، او طبق یک نقشه بالاخره به آریو نزدیک میشود، این در حالی است که متوجه میشود عمویش سپهر …

خلاصه رمان بازیگر

از مهمانی های شلوغ خوشش نمی آمد … اما وقتی دعوتش می کردند، زبانش نمی چرخید نه بگوید … نه اینکه نه گفتن بلد نباشد ها … نه اصلا! فقط نمی خواست در مهمانی هایی که به مناسبت فروش فیلم یا پایان فیلم راه می انداختند جا بماند … این گونه شانس مواجهه با کارهای جدید و تهیه کننده های بیشتر را داشت … اما الان زیاده روی آریو روی مخش بود!

آنقدر تا خرخره خورده بود که حتی تعادل هم بزور بود … مردیکه احمق! می خواست چه چیز را نشان دهد؟ از رو صندلی بلند شد … به سمتش رفت … باید یکی جلوی زیاده رویش را می گرفت … کنارش ایستاد … دست رو شانه اش گذاشت و گفت: بسه دیگه، چقدر جا دار لعنتی! … آریو بی تعادل، با چشمانی خمار نگاه کرد … لبخند که بی شباهت به پوزخند نبود رو لب آورد و گفت: تو چرا اینقد خوشگلی دختر؟ تپش نگاهش کرد … اصلا حالش خوش نبود!

بیا ببرمت خونه ات ، حالت خوش نیست … آریو دستانش را باز کرد و گفت: دیگه بهتر از من؟ تپش زیر بغلش دست برد و گفت: بلندشو، باید بریم … آریو با صدای کش دار گفت: کجا؟ تازه سر شبه! زور زد … سنگین بود … آنقدر سنگین که کمرش زیر وزن تن آریو خم شد …



محصولات مرتبط