کتاب امیکال-نوشته زهرا خطائی کرباسدهی امیکال شور و حال مردم بیشتر شد . دست و جیغ بلند تر شد. من محو رایان بهش خیره نگاه میکردم اوهم به من نگاه میکرد. باچشم اشاره کرد چیزی شده؟؟ گفتم نه و یک لبخند زدم. رایان باید اهنگ بعدی رو میخوند . همون اهنگ توی رستوران . منم توی حس فرو رفته بودم . سرم را به صندلی تکیه دادم و باهاش زمزمه میکردم. دیگر نفهمیدم چه شد.....
کتاب امیکال-نوشته زهرا خطائی کرباسدهی امیکال شور و حال مردم بیشتر شد . دست و جیغ بلند تر شد. من محو رایان بهش خیره نگاه میکردم اوهم به من نگاه میکرد. باچشم اشاره کرد چیزی شده؟؟ گفتم نه و یک لبخند زدم. رایان باید اهنگ بعدی رو میخوند . همون اهنگ توی رستوران . منم توی حس فرو رفته بودم . سرم را به صندلی تکیه دادم و باهاش زمزمه میکردم. دیگر نفهمیدم چه شد.....