شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد
محصول | تعداد | ||
---|---|---|---|
0 | (ریال)جمع کل |
نویسنده | |
مترجم | |
حجم | |
فرمت | |
تعداد صفحات | |
جلد | |
خوانایی | |
زبان |
کتاب رمان رستگاران اثری عاشقانه به قلم محمدعلی قجه است. بر چهار رأس مربع عشق و فداکاری این نام ها می درخشد: مادر، پدر، فرزند و همسر؛ آنانی که از بند تن رهیده اند و از خود به خویشتن رسیده اند، خویشتنی که ما هرگز درکش نمی کنیم ... و آن ها چون فرشتگان به رستگاری می رسند، در دنیایی که لمسش ناممکن است. به راستی ما در کدام رأس این مربع جای داریم؟
در بخشی از کتاب رمان رستگاران می خوانیم:
امیرعلی بعد از کلی گریه بالاخره توی بغلم خوابش برد، اونقدر گریه کرد که صورتش پر از اشک شد و دلم براش خیلی سوخت. آخه اولش سرش داد زدم چون واقعاً خسته ام کرده بود ولی بعد عذاب وجدان گرفتم و با ناز و نوازش آرومش کردم.
واقعاً اون بچه چه گناهی داشت که باید گرفتار مشکلات من می شد؟ منی که هر روز یه مشکل برام سبز می شد و فرداش یکی دیگه.
آروم پاهای خسته ام رو دراز کردم و بچه ام رو با نهایت عشقی که توی وجودم بود توی بغلم فشردم و ناخودآگاه گریه ام گرفت.
اما با خودم گفتم مردم چی می گن؟ خودتو جمع وجور کن.
و سعی کردم تا اشک هام رو با همه بغضی که توی دلم بود قورت بدم... اما بغض لعنتی گلوم رو گرفته بود و داشت خفه ام می کرد.
از لب پله های مغازه ای که گوشه اش نشسته بودم خودمو جمع کردم و امیرعلی رو انداختم روی دوشم و ساکم رو گرفتم دست دیگه ام و بلند شدم.
نشستن فایده ای نداشت، باید می رفتم به چند آدرس که صبح توی روزنامه پیداکرده بودم. روزنامه ای که پر بود از آگهی های رنگ و وارنگ...
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |