فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک

شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد

با ما تماس بگیرید
  • آدرس:فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک
  • تلفن:
  • فاکس:
  • ایمیل: info@shivaDoc.com
کتاب رمان عروس اجباری


کتاب رمان عروس اجباری دختری به نام دنیا که از بچگی با باور ازدواج با پسر دایی‌ش، رضا، بزرگ شده و او را در رویاهایش مرد زندگیش تصور کرده؛ اما سرنوشت چیزی غیر از این براش رقم می‌زند و قربانی تصمیم خانواده‌اش می‌شود که او را مجبور به کاری می‌کنند که او نمی‌خواهد و…
0 محبوبیت با متوسط امتیاز 0


کتاب رمان عروس اجباری

نویسنده
مترجم
حجم
فرمت
تعداد صفحات
جلد
خوانایی
زبان

کتاب رمان عروس اجباری

دختری به نام دنیا که از بچگی با باور ازدواج با پسر دایی ش، رضا، بزرگ شده و او را در رویاهایش مرد زندگیش تصور کرده؛ اما سرنوشت چیزی غیر از این براش رقم می زند و قربانی تصمیم خانواده اش می شود که او را مجبور به کاری می کنند که او نمی خواهد و…

برای کسانی که بعد از من رو به رویت می نشینند.
غرقت می شوند.
گوشت می دهند.
نگرانت می شوند.
لمست می کنند.
برای تمامی شان، با احترام، آرزوی مرگ می کنم برایشان.
به قیمت نداشتنت برای من تمام شد.
می بینی؟!
این همان منم.
سنگدل نشدم ولی زورم به این همه نبودنت نمی رسد دیگر!
توچه دانی که چه ها کرد فراقت با من؟!
به خاطرآوردنت را دوست دارم.
چه زیبا مرا از هم می پاشی!

قسمتی از رمان :

در اتاق رو باز کرد. نگاهی به تخت دنیا کرد. دنیا آن جا نبود. دلش باز هم شور زد. به سمت تراس رفت. اون جا هم نبود.[یعنی کجا رفته؟] به سمت حمام رفت. در حمام قفل بود. سعی کرد در رو باز کنه. صدای آب می اومد. دنیا رو صدا زد. دنیا جوابی نداد. باز هم دلش شور زد. با کلید دوم در رو باز کرد. دنیا رو دید. با لباس عروس. چه خوشگل بود! چه بهش می اومد! اما یه چیز اشتباه بود. چرا لباسش قرمز بود؟ لباسش سفید نبود. قرمز بود به رنگ سرخ. دنیا رو صدا زد. جواب نداد. قلبش تند می زد.
سپیده:
-دنیا، دنیا!
دنیا خوابیده بود حتما. چرا لباسش قرمز بود؟ چرا آب تو وان قرمز بود؟ خون نبود. حتما خون بود. صدای آب می اومد. صدا زد: دنیا!
باز هم جوابی نشنید. با جیغ و صدای بلند صداش زد:
-دنیا!



محصولات مرتبط