شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد
محصول | تعداد | ||
---|---|---|---|
0 | (ریال)جمع کل |
نویسنده | |
مترجم | |
حجم | |
فرمت | |
تعداد صفحات | |
جلد | |
خوانایی | |
زبان |
از زمانی که چگالی عشقت بر روی قلبم سنگینی میکرد ؟!یا از وقتی که وزن عشق تورا با شتاب جاذبه چشمانت اندازه گرفتم؟!من و تو جذب شدیم مانند دو قطب آهنربا من زن بودم و تو مرد .اما شتاب جاذبه عشقمان مانع جداییمان شد
و حالا نیروی عشقمان باعث میشود که تو کار کنی و من اندازه بگیرم .با
خط کشی که اعداد آن از جنس فیزیک است !!!
آری یافتم .فیزیک ابتدای کار ما بود..
با استرس نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که چقدر خرم!آخه بی عقل
الاغ با قلدر مدرسه میوفتی که چی؟!دودیقه جلوی عشقتو به مادرت بگیر
تا نه عینکتو بشکنی و نه دماغ طرفتو بشکنی!وای عینکم!خیلی قشنگ و
سبک بود!با صدای خانوم اکبری از فکر دراومدم.
اکبری-شماره ولی؟
-خانوم شما که شغل پدر منو میدونین بیشتر وقتا نیستن اینجا الآنم رفتن ترکیه.
اکبری-خوب الآن من به کی زنگ بزنم بگم بیاد دسته گلشو جمع کنه؟؟
-نمیشه این دفعه رو ببخشید؟!
اکبری-نه خیر نمیشه!
به درک!خوب ترانه که جلسه ترلان(دخترش)نمیتونه بیاد آرمین هم که عروسیه فرزادم که زشته بیاد دنبال خواهرزنش !میمونه آرمان با اون اخلاق گندش!!!ولی انگار چاره ای نیست!
-خانوم این شماره برادرمه ..۰۹
نیاد آبرو ریزی کنه؟نه بابا خیر سرش درس خونده داداشو فقط سر من میزنه!با صدای در به خودم اومدم
مش باقر بود-خانوم یکی اومدس میگد با شوما کار دارد.( اینجارو با لحجه اصفهانی بخونید)
اکبری-بگین بیاد داخل-چشم
دوان دوان رفتم طبقه بالا دم در چهارم ریاضی ۲ وایسادمو در زدم و رفتم داخل
-خانوم گفتن فرناز در اره نه
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |