فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک

شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد

با ما تماس بگیرید
  • آدرس:فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک
  • تلفن:
  • فاکس:
  • ایمیل: info@shivaDoc.com
مجموعه داستان کوتاه عشق و حسرت


مجموعه داستان کوتاه عشق و حسرت کنار هم نشسته‌ایم و گمان می‌کنیم دلمان با هم نیست. میان شور عاشقی، در این بین ما دو تا گاهی توهمی از خیانت می‌زنیم؛ گاهی حس خیانت مرا در منجلاب نادانی و جهل می‌اندازد و گرداب این زندگی مرا نابود می‌کند.
0 محبوبیت با متوسط امتیاز 0


مجموعه داستان کوتاه عشق و حسرت

نویسنده
مترجم
حجم
فرمت
تعداد صفحات
جلد
خوانایی

مجموعه داستان کوتاه عشق و حسرت

کنار هم نشسته ایم و گمان می کنیم دلمان با هم نیست. میان شور عاشقی، در این بین ما دو تا گاهی توهمی از خیانت می زنیم؛ گاهی حس خیانت مرا در منجلاب نادانی و جهل می اندازد و گرداب این زندگی مرا نابود می کند.

قسمتی از کتاب:

دوست داشتم یک روز خاص باشه براش، همه کارهای روزمره خود را انجام دادم.
شمع های روی میز روشن، پیراهن کوتاه قرمز تنم، شام مورد علاقه اش روی حرارت کم اجاق گاز اماده سرو، تک شاخه گل رز، توی تنگ روی میز، همه چی اماده، منتظر ورودش بودم؛ ساعت از نیمه شب گذشت ،شمع ها تا نیمه اب شدند، غذای رو اجاق ته گرفته بود، گل رز داخل تنگ پژمرده شده بود، من هم چنان اماده و چشم به ساعت منتظر عاشق سینه چاک خود بودم.
طاقت نیاوردم دلم گواه بد می داد ، سابقه نداشت دیر بیاید خانه آن هم بعد از ماجرای چند روز پیش که خبر سه نفره شدنمان را بهش دادم، عشقمان صد برابر شده
هرشب بایه شاخه گل می آمد، هنوز منتظرش بودم.
ما قهر زیاد داشتیم مانند همه، اما عاشقانه همو می پرستیم.
طاقت نیاوردم گوشی رو برداشتم شماره موبایلشو با نفس های نامنظم می گرفتم بعد از وصل شدن تماس پیغام مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد راشنیدم.
اشک هایم بدون معطلی روان شد.
شم عهای روی میز را خاموش کردم تو تاریکی اتاق فقط راه رفتم تا بالاخره تلفن به صدا درامد، گوشی را با دستانی لرزان کنار گوشم نگه داشتم، جواب دادم .



محصولات مرتبط