فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک

شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد

با ما تماس بگیرید
  • آدرس:فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک
  • تلفن:
  • فاکس:
  • ایمیل: info@shivaDoc.com
کتاب رمان ستاره پنهان


کتاب رمان ستاره پنهان از یک خانواده ی سنتی با سطح اجتماعی معمولی دختری بلند میشه که از شرایط پیش روش ناراضیه و امیدواره که بتونه روی پای خودش بایسته و با مشکلاتی که ناخواسته باهاش مواجه شده کنار بیاد. ماجرا از خوندن وصیت نامه ای شروع میشه که قرار بود زندگی این دختر رو بعد از مدت ها ناراحتی و بی سر و سامونی عوض کنه اما ظاهراً به این ناراحتی ها دامن می زنه و سبب آشناییش با شخصی میشه که زمین تا آسمون باهاش تفاوت داره.
0 محبوبیت با متوسط امتیاز 0


کتاب رمان ستاره پنهان

نویسنده
مترجم
حجم
فرمت
تعداد صفحات
جلد
خوانایی
زبان

کتاب رمان ستاره پنهان

خلاصه:

از یک خانواده ی سنتی با سطح اجتماعی معمولی دختری بلند میشه که از
شرایط پیش روش ناراضیه و امیدواره که بتونه روی پای خودش بایسته و
با مشکلاتی که ناخواسته باهاش مواجه شده کنار بیاد. ماجرا از خوندن وصیت نامه ای شروع میشه که
قرار بود زندگی این دختر رو بعد از مدت ها ناراحتی و بی سر و سامونی عوض کنه
اما ظاهراً به این ناراحتی ها دامن می زنه و سبب آشناییش با شخصی میشه که زمین تا آسمون باهاش تفاوت داره.

 

صفحه ی اول رمان:

هانی برای صدمین بار گوشه ی پارچه رو از نایلون بیرون آورد و گفت: خیلی نازه.
حوصله ی لبخند زدن نداشتم. فقط گفتم: از بس گفتی از چشمم افتاد.
-چه شانسی داشت. می ترسیدم پیدا نکنیم.
-فکر می کنی براش مهم بود؟
-شرط می بندم همین که پاش خونه رسید یادش رفت چی انتخاب کرده.
-تو امروز یه چیزی ت هست!
اخم کردم و گفتم: فکر می کنی اون موقعی که با شوهر جونش می رقصه، اصلاً براش مهمه کی چقدر برای لباسش زحمت کشیده؟ طراحش کی بوده؟ خیاطش کی بوده؟
-ما هم که واسه رضای خدا کار نمی کنیم!
روم رو برگردوندم و چیزی نگفتم. موقع پریودم که می شد عصبی می شدم. دعواهای اخیرم توی مزون هم دلیل دیگه ش بود ولی مهمتر از همه حسی بود که از چهل روز پیش به جونم افتاده بود و امروز به اوجش رسیده بود. اتوبوس با تکون شدیدی متوقف شد و چند نفر پیاده شدن. حس کردم مردی به صورت هانی زل زده و حتی متوجه چشم غره ای که براش میرم، نیست. زن بغل دستی به خانوم مسنی گفت: شما بشینید.
خانوم مسن به تعارف گفت: نه راحتم دخترم.



محصولات مرتبط