شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد
محصول | تعداد | ||
---|---|---|---|
0 | (ریال)جمع کل |
نویسنده | |
مترجم | |
حجم | |
فرمت | |
تعداد صفحات | |
جلد | |
خوانایی | |
زبان |
کتاب رماندر برابر بادبه قلمفرزانه تقدیریداستان زندگی دختری به نام سوگل را روایت می کند که برای آشتی دادن دوستش سولماز با پدرام واسطه می شود اما کمی بعد با رفتارهای محبت آمیز پدرام، متوجه می شود خودش عاشق پدرام شده و....
در بخشی از کتاب در برابر باد می خوانیم:
زمانی که وقت دکتر داشتم کاوه خودش می آمد و مرا می برد می رساند. گاهی هم عمه بتول با مادرم همراه مان می آمدند. کاوه برایم کلی کتاب و مجله خرید، گذاشت توی خانه تا به اصطلاح حوصله ام سر نرود. اما من اهل خواندن کتاب و مجله و نشستن در خانه، تلویزیون نگاه کردن و موسیقی گوش سپردن نبودم. فقط وقتی شب ها بر می گشت کتابی را در دست می گرفتم و به صفحه هایش خیره می شدم بدون این که کلمه ای از آن را مطالعه کنم، او هم فکر می کرد سرم به خواندن کتاب گرم است. چرا باید ناراحت و عذاب وجدان داشته باشم من بی گناه باید تقاص چه چیزی را پس می دادم.
اگر به هیچ فکر نمی کردم ذره ای نگرانی به دلم راه نمی دادم. یک روز صبح در حالی که داشتم اتاقم را مرتب می کردم چند ضربه ای به در نواخته شد. یعنی چه کسی می توانست باشد، نه عمه بتول، نه مادرم و طناز قرار نبود بیایند کاوه هم که کلید داشت. از اتاق بیرون رفتم و پشت در پرسیدم: کیه؟ صدای همسایه ی بالایی گفت: منم
- بله الان. یک لحظه لطفا.
رفتم و کلید را از زیر تشک بیرون آوردم و در را گشودم.
- سلام.
سلام حالتون خوبه؟
- ممنون می بخشی خانم می خواستم بدونم مگر نمی خواین راه پله را تمیز کنین؟
جا خوردم و بهش نگریستم قبل از آن که حرفی بزنم ادامه داد:
- خب سرایدار مدتیه که رفته و قرار بر این شد که هر هفته یک خانواده تمیز کنه راه پله رو..
- آهان بله من در جریان نبودم.
- روزی که این مطلب با حضور مدیر ساختمان در جلسه مطرح شد، نه شما و نه شوهرتون حضور نداشتین
....
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |