فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک

شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد

با ما تماس بگیرید
  • آدرس:فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک
  • تلفن:
  • فاکس:
  • ایمیل: info@shivaDoc.com
کتاب رمان باز به دنبال پریشانی ام


کتاب رمان باز به دنبال پریشانی ام نوشته الهام نجفی فر درباره‌ی دختری به نام اختر است که پانزده سال دارد و هنوز در خانه‌ی پدری زندگی می‌کند، پدرش قاپوچی (دربان) خانه‌ی ابولفتح خان معتمدی است.
0 محبوبیت با متوسط امتیاز 0


کتاب رمان باز به دنبال پریشانی ام

نویسنده
مترجم
حجم
فرمت
تعداد صفحات
جلد
خوانایی
زبان

کتاب رمان باز به دنبال پریشانی ام

کتاب رمانباز به دنبال پریشانی امنوشتهالهام نجفی فردرباره ی دختری به نام اختر است که پانزده سال دارد و هنوز در خانه ی پدری زندگی می کند، پدرش قاپوچی (دربان) خانه ی ابولفتح خان معتمدی است. از آنجایی که خانواده ی اختر از افراد کم بضاعت در آن زمان بودند تصمیم می گیرند با هر ترفندی اختر را به کلفتی در یکی از خانه های علما یا تجار و بزرگان بفرستند و دستمزدی که از کار کردن اختر در آن خانه به آن ها پرداخت می شود برای اختر جهیزیه فراهم کنند.

از طرفی نیز دختران خانواده های کم بضاعت و بی بضاعت که امکان تحصیل نداشتند فقط با ازدواج کردن و بچه دار شدن به آرامش می رسیدند و کنیزی در خانواده ی ثروتمندان چیزی بود که این دخترها به آن امید بسته بودند با کمک احمد میرزا پدر اختر قرار شده بود که اختر برای کنیزی دختر ابوالفتح خان که سر کشیکچی دربار ناصر الدین شاه بود فرستاده شود...

در قسمتی از کتاب رمان باز به دنبال پریشانی ام می شنویم:

دقیقا آن روزها را به یاد دارم، روزی که ننه رباب لباس ها را در قدح ریخته بود و به آن ها چنگ می زد صدای دست فروشی که فریاد می زد: جوجه ای، جوجه ای، فضای کوچه و خانه ی کوچک ما را پر کرده بود، در همان هنگام بود که آقا میرزا با چهره ای خندان وارد شد و فریاد زد: رباب کجایی زود بیا که خبرهای خوبی آورده ام.
ننه رباب از روی زمین بلند شد و دستانش را با چاقچوقش پاک کرد و گفت: خوش خبر باشی احمد میرزا، چه خبر شده؟
آقام با خوشحالی به ننه رباب گفت: بالاخره اختر هم رفتنی شد.



محصولات مرتبط