شب های ورامیننام یکی از داستانهای صادق هدایت است که در مجموعه داستان سایه روشن به چاپ رسیده است. این داستان کوتاه با جملات زیر آغاز می شود: از لای برگهای پاپیتال، فانوسی خیابان سنگفرش را که تا دم در می رفت روشن کرده بود. آب حوض تکان نمی خورد، درخت های تیره فام کهنسال در تاریکی این اول شب ملایم و نمناک بهار بهم پیچیده، خاموش و فرمانبردار بنظر می آمدند.»
درون مایه های اصلی این داستان، اعتقاد به روان آدمی و به نمایش کشیدن کارزار قشر روشنفکر جامعه در برابر قشر سنتی و نسل آتی است.