فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک

شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد

با ما تماس بگیرید
  • آدرس:فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک
  • تلفن:
  • فاکس:
  • ایمیل: info@shivaDoc.com
 رمان مرهم تنهایی


رمان مرهم تنهایی بخشی از پارت اول رمان مرهم تنهایی برای معرفی : عصبی از پله های بیمارستان بالا میرم و اخمهام از بوی تند الکل بیشتر توهم میره..همیشه فضای بیمارستان کلافه ام میکرد البته این تنها دلیل عصبانیت الانم نبود بیشتر از دست صدف عصبانی بودم که بی توجه به حرف من کارخودش و کرد،حالاهم نتیجه ی کارش شد یه تصادف با یه دست وپای شکسته….
0 محبوبیت با متوسط امتیاز 0


رمان مرهم تنهایی

نویسنده
مترجم
حجم
فرمت
تعداد صفحات
جلد
خوانایی
زبان

رمان مرهم تنهایی

بخشی از پارت اول رمان مرهم تنهایی برای معرفی :

عصبی از پله های بیمارستان بالا میرم و اخمهام از بوی تند الکل بیشتر توهم میره..همیشه فضای بیمارستان کلافه ام میکرد البته این تنها دلیل عصبانیت الانم نبود بیشتر از دست صدف عصبانی بودم که بی توجه به حرف من کارخودش و کرد،حالاهم نتیجه ی کارش شد یه تصادف با یه دست وپای شکسته.

از پرستاری که پشت کامپیوتر چیزی روتند تند ثبت میکرد کلافه پرسیدم:میبخشید..اتاق صدف برزگر کجاست؟

سرش ثانیه ای بالا اومدو دوباره تو کامپیوترش فرو رفت
با آرامش گفت:طبقه ی دوم اتاق۲۳

باتشکری کوتاه بی توجه به آسانسور از پله های منفور بالا رفتم…

با دیدن شماره اتاق مورد نظرم با حرص درو باز کردم که کوبیده شد به دیوارو باعث شد مریضای تختای دیگه توجهشون جلب بشه و البته به طور نامحسوس یا شایدم محسوس چشم غره برن.کمی خجالت کشیدم با ببخشیدی محجوبانه چشم غره ی توپی به صدفی که با اون حال مریضش نیشش تا بناگوشش باز بود رفتم..

نزدیک تختش شدم-مرده شورتو ببرن که هیچوقت آدم بشو نیستی..

نیشش نه تنها بسته نشد بلکه بازترم شد- حرص نخور جیگر..خرجش یه تعمیراتیه با چینی به بینیش دادو به حالت مسخره ای ادامه داد..کمی دادو فریادای پاپاجون

حرصم از همین بیخیالیاش بود- دهنت رو ببند تا همینجا اون دست و پاتم مثل این یکی نکردم تو گچ..

دهنش کج شد-اوه اوه هاپوهای درونت فعال شدن مثل اینکه..حالا عیب نداره بگو ببینم کمپوت چی اوردی برام؟؟

از این همه پروئیش برای لحظه ای کنترلم رو از دست دادم و با تمام توان کوبیدم رو دست گچ گرفتش

فریادی از درد کشید که باعث شد به خودم بیام با نگرانی گفتم:چت شد؟؟ببینمت؟؟برم به دکتر بگم بیاد؟؟

صدای ناله هاش بیشتر شد-خب لعنتی تو که میدونی اعصابم خورده نباید باهام بحث کنی،حالا خیلی درد میکنه؟



محصولات مرتبط