شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد
محصول | تعداد | ||
---|---|---|---|
0 | (ریال)جمع کل |
نویسنده | |
مترجم | |
حجم | |
فرمت | |
تعداد صفحات | |
جلد | |
خوانایی | |
زبان |
کتاب رمان حس یخ زده نوشته ی نازگل مرادی، داستان دختری است که در زندگی اش کم سختی نکشیده، با تمام وجودش درد را حس کرده و در منجلاب دست و پا می زند. او از همه بریده، نابودش کرده اند، زخم خورده اما هنوز هم نفس می کشد و زندگی می کند.
او سرپا می شود، خودش را می سازد اما از جنس یخ و سنگ. آوینا، دختری که به اعتمادش تکیه می کند اما از همین اعتماد هم ضربه می خورد. او روزهای زیادی از عمرش را در یک چهار دیواری دور از همه ی مردم شهر می گذراند.
دیدن آدم ها از پشت شیشه ی سرد چه حسی دارد؟ او این حس را تجربه می کند، اما حالا، بعد از گذشت روزها و سال ها، رها می شود، بلند می شود، حرکت می کند و می جنگد؛ برای ماندن، برای بودن، آیا پیروز می شود؟
در بخشی از کتاب رمان حس یخ زده می خوانیم:
با وجود لطفی که همه ی کارکنان شرکت بهم داشتند اما اینطور که به نظر می رسید هرکس من رو می بینه قراره همین سوال رو از من بپرسه و کلافم کنه.
-سلام خانوم روشنایی، خسته نباشید. چیز خاصی نیست یه شکستگی کوچولوعه.
و بعد به اتاقم که بغل دست اتاق شهاب بود رفتم.
کیفم رو روی میز گذاشتم و دوتا از نقشه های نیمه کاره که برای مناقصه ی فردا بود رو روی میز گذاشتم و مشغول به تکمیلشون شدم. انقدر توی کارم غرق شده بودم که حتی برای ناهارم نرفتم.
آخیش، بالاخره تموم شدن.
یه نگاه به ساعت مچیم انداختم و دیدم ساعت دو بعد از ظهر بود. درسته که کشیدن نقشه و طراحی برای من مثل آب خوردن بود اما چون فردا یه مناقصه ی بزرگ بود دلم نمی خواست اشکالی توی کارم باشه برای همین انقدر وقت گذاشتم.
نقشه ها رو لوله کردم و از جام بلند شدم.
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |