فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک

شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد

با ما تماس بگیرید
  • آدرس:فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک
  • تلفن:
  • فاکس:
  • ایمیل: info@shivaDoc.com
کتاب رمان آینه ای در برابر آینه ات می‌گذارم


کتاب رمان آینه ای در برابر آینه ات می‌گذارم داستان پسر جوانی است که به خاطر کار از امریکا به ایران می‌آید. او در خلال کار تصمیم می‌گیرد دنبال بهانه‌ای باشد که مادرش را بعد از بیست و پنج سال به ایران بکشاند. بهانه‌ای که هم مربوط به گذشته‌ی مادرش می‌شود و هم عاشق شدن خودش.
0 محبوبیت با متوسط امتیاز 0


کتاب رمان آینه ای در برابر آینه ات می‌گذارم

نویسنده
مترجم
حجم
فرمت
تعداد صفحات
جلد
خوانایی
زبان

کتاب رمان آینه ای در برابر آینه ات می گذارم

کتاب رمان آینه ای در برابر آینه ات می گذارم داستان پسر جوانی است که به خاطر کار از امریکا به ایران می آید.

او در خلال کار تصمیم می گیرد دنبال بهانه ای باشد که مادرش را بعد از بیست و پنج سال به ایران بکشاند. بهانه ای که هم مربوط به گذشته ی مادرش می شود و هم عاشق شدن خودش.

در بخشی ازکتاب رمان آینه ای در برابر آینه ات می گذارم می خوانیم:

آش رشته ی نذری که آماده می شود، نهال و عطا، کاسه های تزئین شده با کشک و پیاز داغ و نعنا و سیر داغ را به چند تا از همسایه ها می دهند.
نازنین، همراه شکوه و بهار، بساط عصرانه را به پیشنهاد هانیه، در همان گلخانه آماده می کنند.
امیرعلی، زودتر از بقیه، به بهانه ی کمک کردن رفته.
شکوه، با لبخندهای رضایت آمیز، کمکهاش را قبول می کند. صداقت و جوابهای به دور از چاپلوسی این مرد جوان، به دلش نشسته.
نامدار، قبل از وارد شدن به گلخانه می باصفا که با سه تخت و پشتی و فرش، جایی دنج و باصفاست، گوشه ی حیاط، سیگاری روشن می کند.
نگاه های زیر چشمی و لبخندهای آرام نازنین و امیرعلی، حین رفت و آمد و آماده کردن سفره ی عصرانه، مهر اثبات سرانجام داشتن این احساس است.
خود او هم به بهانه ی صدا زدن نامدار، به طرفش می رود.
- منتظرتون هستیم..
با مکث، لبخند آرامی می زند.



محصولات مرتبط