شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد
محصول | تعداد | ||
---|---|---|---|
0 | (ریال)جمع کل |
نویسنده | |
مترجم | |
حجم | |
فرمت | |
تعداد صفحات | |
جلد | |
خوانایی | |
زبان |
درباره ی دختری به اسم سونیا هست که متولد مشهد هستش که دانشگاه تهران قبول میشه و برای اینکه تو تهران تنها نباشه پدرش اونو میفرسته خونه ی دختر دوستش که اون هم همون دانشگاه سونیا هست .برادر این دختره هم تو همون دانشگاهه ولی ترم بالاییه و اینکه دختر دوست باباش رادا و سونیا توی واحد روبه رویی رایان .داداش رادا زندگی میکنن تو تهران و خلاصه تو این دانشگاه اتفاقاتی پیش میاد که
قسمتهایی از کتاب:
-پاشووووو.پاشووووو.
-اههههههه.مامان ولم کن می خوام بخوابم
-چندبار بگم شبا رمان نخون که حالا بتونی بیدارشی
–مادرمن چه ربطی به رمان داره اخه.من دیشب خوابم نمیومد..
-خیله خــــــوب بــــابــــــا.پاشوپاشوکه می خوایم کم کم راه بیوفتیم
(راه بیوفتیــــم؟؟؟؟!!!مگه میخواستیم کجابریم؟؟/)
-مامان کجا میخوایم بریم؟؟
-بـه ـبـــــه ساعت خواب؟دخترپاشوامروز جمعه ی و ما می خوایم بریم گردش حالاذفهمیدید بانــــــو/؟
-آهـــــــــــان.حــــالایادم اومـــــد.باشه شما برو منم اماده میشم میام.
-باشه فقط سریـــــــع
-چشــــم
(مامان رفت .پاشدم رفتم جلو آیینه دستشویی دستو صورتمو شستم.جلوی میز آرایشم رو صندلی نشستم به خودم نگاه کردم پوستم سبزه و چشم های درشت آبی سبز که بعضی وقتاسبز می بود بعضی وقتا آبی کلا خیلی باحال بود. و بینی قلمی و لبای قلوه ایم که همه ی دوستام حسرت لبامو میخورن .هیکلم هم لاغر و تو پر که هر کسیو جذبش میکرد با صدای مامان که صدام میزد دست از هیز بازی برداشتمو آماده شدم.یک شلوار جین تیره ا یک مانتوی بالا زانوی کاربنی و یک شال آبی پررنگ و کفش اسپرت ساق دارم که خیییلی دوسش دارمپام کردن و یک رژ صورتی کم رنگگگ بایک ریمل که مژه ی های بلندمو بلندتر نشون میداد زدم و رفتم پایین.)
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |