شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد
محصول | تعداد | ||
---|---|---|---|
0 | (ریال)جمع کل |
نویسنده | |
مترجم | |
حجم | |
فرمت | |
تعداد صفحات | |
جلد | |
خوانایی |
خلاصه:
داستان ما درمورد دختری است به نام آینا که پرنسس سرزمین بولیوی است.
و در این میان درگیر ماجراهایی می گردد که از او انسانی دیگر می سازد.آیا او موفق خواهد شد خود را از دام تاریکی که در هر گام در کمینش نشسته اند نجات دهد؟
آینا دختری از جنس مهربانی که با ورود به دنیایی دیگر درگیر
مقدمه :
بعضی اوقات این حادثه ها هستند که از شما زودتر حرکت می کنند.
صفحه اول رمان:
با صدای دلنشین دبرین چشم هایم را به ارامی باز کردم هوا روشن شده بود.
ومطمئن بودم دشت هشت بهشت الان از همیشه زیبا تر است. از طرف دیگر خوشحال بودم، که می توانستم با تمام حواسم از اعماق وجودم به صدای دلنشین دبرین گوش دهم.
درواقع می توانم اعتراف کنم که هیچ چیز در هنگام صبح به اندازه صدای دبرین به من ارامش نمی دهد صدایش همانند ابی بود که روح و روانم را پاک می ساخت و تمام زیبایی ها و ارامش دنیا را به من هدیه می داد.
در خیالات غرق شده بودم که احساس کردم صدایش ارام شده است.
می دانستم که آوازش رو به اتمام است.
اما من از اعماق وجودم دلم می خواست باز هم ادامه دهد.
با قطع شدن صدای دبرین
به ارامی از روی تخت بلند شدم و با لبخند به سمت پنجره رفتم و در پنجره را باز کردم که با باز شدن در دبرین به سمتم پرواز کرد و به شکل واقعی اش تبدیل شد و طبق عادت همیشگی اش شروع کرد به غر زدن
دبرین : ای خدا اخه اینم شد کار که از صبح تا شب باید برای یک مشت ادم تنبل اواز بخونم
اخه تو بگو من چیکار کنم اصلا چرا من از تو میپرسم این بدبختی های من همش تقصیر تو هست.
من :وای بسه دیگه چقدر غر میزنی دبرین
هی میگی تقصیر منه اخه به من چه این وظیفه را مادرم به تو داده و اصلا به من مربوط نیست.
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |
رایگان | فایل | 0 ریال |
نسخه چاپی | - |