فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک

شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد

با ما تماس بگیرید
  • آدرس:فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک
  • تلفن:
  • فاکس:
  • ایمیل: info@shivaDoc.com
کتاب رمان عابر بی سایه


کتاب رمان عابر بی سایه به قلم زینب ایلخانی روایت‌گر زندگی دختری به نام دل‌آرام و رابطه‌ی رویایی‌اش با سوشا است اما پس از مدتی متوجه می‌شود که....
0 محبوبیت با متوسط امتیاز 0


کتاب رمان عابر بی سایه

نویسنده
مترجم
حجم
فرمت
تعداد صفحات
جلد
خوانایی
زبان

کتاب رمان عابر بی سایه

کتابرمان عابر بی سایهبه قلمزینب ایلخانیروایت گر زندگی دختری به نام دل آرام و رابطه ی رویایی اش با سوشا است اما پس از مدتی متوجه می شود که....

در بخشی از کتاب رمان عابر بی سایه می خوانیم:

سوشا یک روز تمام از اتاق بیرون نیامد، می دانستم خودش را با آرام بخش و سیگار ساکت نگه داشته است کم کم خانه با همه بزرگی اش برایم کسل کننده شده بود، این جا کسی اهل صمیمیت و هم صحبتی نبود، زن های خانه که به من و لباس هایم شبیه یک متهم نگاه می کردند و من اصلا به دل نمی گرفتم چرا که می دانستم همه عمر در فرهنگ این دهکده غرق شده اند و هرکس بر خلاف رسم و رسوم شان عمل کند را مرتد می دانند، تصمیمم را گرفته بودم باید کمی از خانم بیرون می رفتم و گشتی در شهر می زدم سعی کردم لباس پوشیده و سنگین تر بپوشم اما نگاه مردم دهکده دست کمی از نگاه اهل خانه نداشت.

کمی خرید کردم و با دیدن مغازه لباس محلی تحریک شدم ترکیب رنگ فوق العاده ای داشت و من را وادار به خرید کرد عصر که به خانه برگشتم سوشا هنوز از اتاق بیرون نیامده بود لباس های محلی را پوشیدم و سمت اتاقش رفتم وقتش رسیده بود که او را از این وضعیتش بیرون بکشم. چند ضربه به در زدم و صدایش کردم خودش در را برایم باز کرد، چند لحظه خیره نگاهم کرد عجیب بود صورتش سرخ شد انگار دوباره خشم در وجودش شعله ور شد.

- این چیه پوشیدی؟

سوالش را با فریاد ادا کرد!!! در کمال تحیر فقط توانستم با بغض بار دیگر اسمش را صدا کنم ولی باز فریاد زد و گوشه آستینم را گرفت و طوری کشید که پاره شد وحشت کرده بودم، سوشا گاهی به شدت رنگ عوض می کرد، حقم این رفتار نبود همه سعی ام را کردم که از خودم دفاع کنم

- روانی این چه رفتاریه!!

این سوشا نبود!!! یک روح شیطانی در وجودش رسوخ کرده بود....



محصولات مرتبط