فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک

شیوا داک تمام تلاش خود را فراهم کرده است که بتواند بهترین منابع الکترونیکی را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت در اختیار علاقه مندان قراردهد

با ما تماس بگیرید
  • آدرس:فروشگاه فایل وکتاب شیوا داک
  • تلفن:
  • فاکس:
  • ایمیل: info@shivaDoc.com
کتاب رمان هامون


کتاب رمان هامون نوشته هلیا بحری داستان دختری به نام هانا است که تصمیم می‌گیرد با صمیمی‌ترین دوستانش به مسافرت شمال برود. آن‌ها وقتی در دریا مشغول آب بازی بودند موج بزرگی هانا را با خودش می‌برد.
0 محبوبیت با متوسط امتیاز 0


کتاب رمان هامون-نوشته هلیا بحری

نویسنده
مترجم
حجم
فرمت
تعداد صفحات
جلد
خوانایی
زبان

توضیحات

کتاب رمان هامون نوشته هلیا بحری داستان دختری به نام هانا است که تصمیم می گیرد با صمیمی ترین دوستانش به مسافرت شمال برود. آن ها وقتی در دریا مشغول آب بازی بودند موج بزرگی هانا را با خودش می برد.
وقتی که هانا با مرگ دسته و پنجه نرم می کرد فردی او را نجات می دهد و هانا فقط از آن ناجی چشم هایش رو به یاد دارد چشمهایی که متعلق به کسی هست که زندگی اش را نجات داده است. آن چشم های محصور کننده خواب و خوراک رو از هانا می گیرد و هانا به دنبال ناجی خودش .می گردد
در قسمتی از رمان هامون می خوانیم:
با صدای بوق ماشینی از فکر بیرون اومدم. هومن بود.
تنها نبود. بابک هم همراهش بود. سقف ماشینشو جمع کرده بود و به همین دلیل صداشو خیلی خوب می شنیدم.
_نمیری کنار خوشگله؟
من که تازه به خودم اومده بودم سلام کردم. هردو جوابمو دادن.
_برو کنار دیگه پدر سگ دیرم شد
_خاک بر سرت هومن. نمیگی الان بابا بشنوه چشمهاتو در میاره؟
_بابا خونه نیست. جون هومن برو کنار دیرم شد.
دنده عقب از باغ بیرون رفتم تا بتونه رد شه. وقتی داشت رد می شد یه لحظه کنار ماشین من نگه داشت. بابک گفت:
_شمال رفتنتون قطعی شد؟
هومن گفت:
چشمم روشن. دختر مجرد و شمال؟ برو تو خونه تا پدر پدرسوختتو نیاوردم جلو چشمت.



محصولات مرتبط